صورتی

از ورای هر بدرود
به درودی دوباره رسیده ام
در من کلامی تکرار می شود
صورتی
ساده
صمیمی

اعتماد می کنم
چرا که زیباست
و ناگزیر

خورشید من
از مشرق صدا
طلوع می کند
و در مغرب سکوت
به خواب می رود

Comments

Sepid said…
این خیلی خیلی قشنگ بود
bamdad.m said…
مرسی سپید.خوشحالم که دوست داشتی.خودم
هم این را خیلی دوست دارم

Popular posts from this blog

فریاد سکوت

بازی

جنگ و عروسك,ABBA