غبار
تنهایی
غباری ست
بر اندیشه ام
حضور ات
نسیمی
که خاطره بهار را
تکرار می کند
غباری ست
بر اندیشه ام
حضور ات
نسیمی
که خاطره بهار را
تکرار می کند
فریاد سکوت
خوب من! خوب من هم می ترسم بار ها و بار ها ترسیده ام از ساده ترین و پیش پا افتاده ترین و از سخت ترین و ستمگر ترین چیز ها همچون هیولا ها ترسیده ام باری حتی ترس هایم را از تو دریغ نکردم ****** خوب من! باور کن که من اگر که فریاد نمی کشم نه از گرفتگی گلو و نه از کوفتگی عضلاتم در رنجم من سکوت میکنم چرا که فریاد نه زاییده عصیان که فرزند نا خلف سکوت است
Comments