راز
من تنها برایت آوازی خواندم و گذشتم این تنها کاری بود که از دستم بر می آمد شل سیلور استاین به نقل از مریم باز می گردم مثل قاصدی بی جوابی بی سوالی می رانی ام بی هیچ کلامی می گذرم با آوازی در گلو خفته نه سازی در کار نه نقطه آغازی میان ما ما در میان ما ترانه ها می خوانی ام به نگاهی باز می گردم به کرانه ها بی امید پروازی در برم رازی