راز

من تنها برایت آوازی خواندم و گذشتم این تنها کاری بود که از دستم بر می آمد



شل سیلور استاین
به نقل از مریم











باز می گردم

مثل قاصدی

بی جوابی

بی سوالی

می رانی ام

بی هیچ

کلامی



می گذرم

با آوازی

در گلو

خفته

نه سازی

در کار

نه نقطه

آغازی



میان ما

ما

در میان

ما



ترانه ها

می خوانی ام

به نگاهی

باز می گردم

به کرانه ها

بی امید

پروازی



در برم

رازی

Comments

maryam said…
سلام. خیلی خوبه:)، اما اون جمله که مال من نبوده:) یه تیکه از یکی از قطعات شل سیلوراستاین هست.
موفق باشید
bamdad.m said…
مرسی،خیلی هم فرق نمی کنه،به هر حال
زیباست

Popular posts from this blog

فریاد سکوت

بازی

جنگ و عروسك,ABBA