Tuesday, October 28, 2008

حسادت

می توانم بخندم
اما
چشم من
تحمل حسادت اشک هایم را
ندارد

16 comments:

Anonymous said...

من خیلی وقته که دیگه نمی تونم بخندم ،درهر حال فکر می کنم هر جا می رسم ، دیر رسیده ام .

bamdad.m said...

بله،همیشه یا نمی رسیم،یا وقتی می رسیم که دیگه دیر شده!ولی آیا خودمون مقصر نیستیم!؟

Anonymous said...

درمورد دیررسیدنم اینبار من مقصر نبودم . خب سرنوشت برام اینطور رقم خورده بود. اما در مورد از این به بعدش هر اتفاقی بیافته می شه بگم منم بی تقصیر نیستم .

bamdad.m said...

شاید گاهی هم بد نباشه کمی دیر برسیم!از این به بعد هم حساب شده تر بریم جلو!؟

Anonymous said...

امیدوارم که بتونم ! اما مقوله ی احساس ،چیزیه که معمولا نمی تونم توش حسابگر باشم .دعایم کن

bamdad.m said...

فکر نکنم کسی بتونه تو این مقوله حسابگر باشه!آیا دعای من فایده ای هم داره!؟

Anonymous said...

درست است که دیگر آن زمان گذشته است که من از درد جانگزایی که هستم به صورتی دیگر در آیم و درد مقطع، روحی که شقاوتی آنرا از هم دریده است بهبود یابد /اما باز محتاج دعایم که تسکینی است برای زخمم

bamdad.m said...

ای کاش بیشتر می دونستم!؟

Anonymous said...

شبانه شعری چگونه توان نوشت!تا هم از قلب من سخن بگوید . هم از سرنوشتم ؟من آن خاکستر سردم که در من شعله ی همه ی عصیان هاست . من آن دریای آرامم که در من فریاد همه توفان هاست . من آن سرداب تاریکم که در من آتش همه ایمان هاست .
من خود حتی !دیگر بیش نمی دانم !

Anonymous said...

بر من ببخش سخن دراز شد! وین زخم دردناک را خونابه باز شد....و

bamdad.m said...

در کار بخشیدن نیستم،کار من فهمیدن ست!درد هایمان را بگوییم،زخم هایمان را بفهمیم...و اینگونه شاید نقاب از چهره بر کنیم...در انتظار بهار...و

Anonymous said...

قصد من فریب خودم نیست دلپذیر/من زندگی ام را خواب می بینم /و رویاهایم را زندگی می کنم/در بی ستاره ترین شبها / زخم ها و درد هایم را مرور کرده ام /و در کنار بهار به هر برگ سوگند خورده ام

Anonymous said...

بار دردها را در زخم قلب من تکانده اند / من زنده ام به رنج/ می سوزدم چراغ تن از درد...و

bamdad.m said...

کاش می توانستم چراغی باشم نه برای سوختن که افروختن...نه درد که مرحمی...و

Anonymous said...

می شناسم این موهبت را
فقط از این طریق
می توانم
همیشه ، دوباره
بلند شوم

bamdad.m said...

خوشحالم