سفر

من از مغز فاصله های دور

به قلب نور

سفر می کنم

کیست که بگوید تو کیستی

اینجا چه می کنی

به دنبال چیستی

بیگانگی را چه سود

در سرزمین "همین ست...هر چه بود

آه ای طلوع پاییزی

ای که از امید و نظاره لبریزی

من از تو نخواهم گسست

به زیر این همه آوار تحمل و تحمیل

 نخواهم شکست

چنین ست...هر چه هست

Comments

Unknown said…
che ziba!man aasheghe toloo paeezi hastam!
bamdad.m said…
مرسی،بله...هم طلوع و هم غروب
farnaz said…
kheili ziba makhsoosan choon khodam paieezi hastam in teke sheretoono besiyar khosham oomad


آه ای طلوع پاییزی


ای که از امید و نظاره لبریزی
bamdad.m said…
مرسی،خوشحالم دوست داشتین
mona said…
با 2 و3 روز تاخیر ! تولدتون مبارک :) ایشالا همیشه بهترین ها براتون پیش بیاد
bamdad.m said…
مرسی منا جان،لطف کردی خانوم
Anonymous said…
bad nabod
bamdad.m said…
مرسی

Popular posts from this blog

فریاد سکوت

بازی

جنگ و عروسك,ABBA