دريچه

نمي رود ز سرم اين خيال خون آلود
كه داس حادثه در قصد ارغوان من است

ه.ا.سايه





رهايي
بهانه اي بود
براي آزادي
و آزادي
دريچه اي
به روي اسارت
......
پس ما از چه سخن مي گفتيم
هنگامي كه سكوت كرده بوديم
و سكوت ما از چه بود
هنگامي كه بايد سخن مي گفتيم

Comments

مازيار said…
I love it.
It is so good configured

Good Luck.
bamdad.m said…
Thanks man.I really am glad you feel this way.

Popular posts from this blog

فریاد سکوت

بازی

جنگ و عروسك,ABBA