كرانه

نه در آسمان و زمين
نه روز و
نه شب
نه در جنگل سبز
نه درياي آبي
نه سفيد
نه سياه
نه خورشيد و
نه ماه

من
در
چشم تو
به باران رسيدم
و اين
انكار هيچ چيز نبود

تنها
ابر نگاهت
سرزمين مرا
تاريك كرد
و تو
از فراز من
گذشتي
و من
از عبور تو
ترسيدم

من
از كنار تو
بر كرانه باران
فرود آمدم

Comments

Sepid said…
سلام بامداد.شعرت خیلی قشنگه...خیلی لذت بردم
bamdad.m said…
مرسي خانم.از لطف تو ممنونم
مازيار said…
.سال نو مبارك
فرصتي دست نداده بود به وبلاگتان سري بزنم
اين كرانه تان خيلي زيباست
و بسيار خوش آهنگ و كامل
It makes me jealous!
اميدوارم هميشه شاد و سرخوش و موفق باشيد
bamdad.m said…
اختیار دارید مازیار عزیز.سال نو بر شما هم مبارک.برایتان بهترین ها را آرزو
می کنم
maryam said…
سلام
مثل همیشه خیلی احساسی و قشنگ بود.
bamdad.m said…
مرسي مريم.خوشحالم كه دوست داشتيد

Popular posts from this blog

فریاد سکوت

جنگ و عروسك,ABBA

بازی