خوب من! خوب من هم می ترسم بار ها و بار ها ترسیده ام از ساده ترین و پیش پا افتاده ترین و از سخت ترین و ستمگر ترین چیز ها همچون هیولا ها ترسیده ام باری حتی ترس هایم را از تو دریغ نکردم ****** خوب من! باور کن که من اگر که فریاد نمی کشم نه از گرفتگی گلو و نه از کوفتگی عضلاتم در رنجم من سکوت میکنم چرا که فریاد نه زاییده عصیان که فرزند نا خلف سکوت است
Comments
اگر درست فهميده باشم ميشه يه دلتنگي رو هميشه تو شعرات ديد ولي زياد درگير نباش چون همه خاطرات خوب و بد همواره تو خاطر تو هستند شايد گاهي بايد زمين خورد تا قدر سرپا بودن رو دونست.
از ابراز نظر شما سپاسگزارم
ساعتی را
می ماند
که عقربه هایش خراب شده اند
صدای تیک تیکش می آید
و تنها وقتی که نشان می دهد
وقت
تنهایی است