نوا

كوله بارم را
بار ديگر بر دوش
مي كشم خاموش
در فراق ياران
همه دلداران
بار ديگر امشب
به نواي باران
مي سپارم گوش
بار ديگر اين آه
بار ديگر آن اشك
در دل تنهايم
مي نهد سر
به خروش

Comments

Sepid said…
شعر شما را خواندم،بله،به نظر من هم حس مشترک داشتند،راستی یک پیشنهاد دارم:
اگه امکان داره تاریخ سرودن شعرهاتون رو هم زیرش بنویسین
:-)
bamdad.m said…
هرچند هيچوقت اعتقاد چنداني
به ثبت تاريخ نداشته ام،ولي چشم،سعي
خواهم كرد.فكر مي كنم تاريخ اين يكي
به سال 1987-88 ميلادي برگردد

Popular posts from this blog

فریاد سکوت

جنگ و عروسك,ABBA

بازی