كوچه

سبز پر رنگ
نام كوچه اي ست
در آن سوي جهان
آنجا
كه من
هر روز
بيدار مي شوم
و مي روم به دالان آبي
كه نام خياباني ست
در آن حوالي
تا اتوبوس سوار شوم
و براي خريد
بروم به شهر
سبز پر رنگ
نام كوچه اي ست
در آن سوي جهان
آنجا
كه او
خانه اي دارد
و من
نبايد
هيچوقت
قبل از ساعت سه
به او زنگ بزنم
نكند از خواب
بلند شود
سبز پر رنگ
نام كوچه اي ست
در آن سوي جهان
آنجا
كه من
يك سال طول كشيد
تا بدانم
اين نام
نام كوچه اي ست
رو به روي تنهايي
سبز پر رنگ
نام كوچه اي ست

Comments

Sepid said…
این خیلی خیلی قشنگ بود،خیلی لذت بردم:)
bamdad.m said…
مرسي سپيد.خوشحالم كه دوست داشتي.هرچند خودم نسبت به اين يكي هم
حس عجيب غريبي دارم!؟
Sepid said…
چه حسی؟
maryam said…
بسیار بسیار بسیار زیبا بود اینقدر که خواستم اینو بهتون بگم.خیلی با خلوص سروده شده.پاینده باشید
bamdad.m said…
نمي دانم سپيد.نوعي حس بيگانگي نسبت
به آنچه بر من گذشته است
bamdad.m said…
مرسي مريم.از لطف شما سپاسگزارم

Popular posts from this blog

فریاد سکوت

بازی

جنگ و عروسك,ABBA