پرده

به پرده ها كه مي نگرم
دستان تو را مي بينم
در شيشه ها
چشمانت را
پرده را كنار مي زنم
كوچه خالي
كوچه تاريك
كوچه ويران است
و من
از تمام كوچه هاي جهان
تنها ترم
و چه بي انتها
تا تو
ادامه مي يابم
و چه بي پايان
تو را
نمي يابم
پرده را مي كشم
تمام تو را مي بينم
با دو دستي
كه چشمانت را
پوشانده است
خانه خالي
خانه تاريك
خانه ويران است
و من
ديگر
نمي بينم

Comments

Sepid said…
خیلی قشنگ بود:)
BA}{AR said…
از تعبیر پرده و پنجره خیلی خوشم آمد بامداد.
maryam said…
muy bueno.
bamdad.m said…
خوشحالم كه دوست داشتي سپيد
bamdad.m said…
از لطف تو ممنونم بهار
bamdad.m said…
Gracias Maryam.
BA}{AR said…
This comment has been removed by a blog administrator.
BA}{AR said…
muy bien
درست است مریم ;)
maryam said…
مرسی بهار بالاخره من دارم اسپانیایی یاد می گیرم و خوشحالم.بووووس

Popular posts from this blog

فریاد سکوت

بازی

جنگ و عروسك,ABBA