صعود

از نردبان اميد
بالا مي روم
آنقدر مي روم
و مي روم
تا هواي تو
پس هوايم را داشته باش
از آن بالا
نگاه كن
بگو بيا
باز هم بيا
و به پايين نگاه نكن
چيزي نمانده است
كم كم
مي رسي
به انتهاي اين نردبان
و نه انتهاي اميد
كه هرگز
نمي رسي
هرگز
نمي رسم

Comments

BA}{AR said…
هرگز نمی رسی بامداد. شعر قشنگی بود مثل بیشتر شعرهات، ساده و گویا و ظریف
bamdad.m said…
از لطف تو ممنونم بهار.خوش بينانه را هم
ديدم،ولي نمي دانم چرا خيلي خوش بين
نشدم!؟ به هر حال تبريك
Anonymous said…
سلام .خيلي خوب است كه به انتهاي اميد نمي رسي .شايد معني ديگرش اين است كه خوشبيني ات انتهايي ندارد .زيبا بود من كه لدذت بردم به ويژه از :ميروم تا هواي تو ...پس هوايم را داشته باش .يك جور خاصي است ادم احساس ميكند شاعر با خودش درگير درد و دل است .
bamdad.m said…
مرسي مريم.بله گاهي با خود به درد دل
مي نشينيم.اين خاصيت آدمي ست.در غير اين صورت نوشته هم خلق نمي شود.حتما
شما هم اين كار را زياد انجام مي دهيد.نه؟
Anonymous said…
نردبان امید انتها ندارد

Popular posts from this blog

فریاد سکوت

بازی

جنگ و عروسك,ABBA