صعود
از نردبان اميد
بالا مي روم
آنقدر مي روم
و مي روم
تا هواي تو
پس هوايم را داشته باش
از آن بالا
نگاه كن
بگو بيا
باز هم بيا
و به پايين نگاه نكن
چيزي نمانده است
كم كم
مي رسي
به انتهاي اين نردبان
و نه انتهاي اميد
كه هرگز
نمي رسي
هرگز
نمي رسم
بالا مي روم
آنقدر مي روم
و مي روم
تا هواي تو
پس هوايم را داشته باش
از آن بالا
نگاه كن
بگو بيا
باز هم بيا
و به پايين نگاه نكن
چيزي نمانده است
كم كم
مي رسي
به انتهاي اين نردبان
و نه انتهاي اميد
كه هرگز
نمي رسي
هرگز
نمي رسم
Comments
ديدم،ولي نمي دانم چرا خيلي خوش بين
نشدم!؟ به هر حال تبريك
مي نشينيم.اين خاصيت آدمي ست.در غير اين صورت نوشته هم خلق نمي شود.حتما
شما هم اين كار را زياد انجام مي دهيد.نه؟