بيداري

صداي لحظه هاي تلخ تو را
مي شنوم
صداي ثانيه هاي معلقي
كه پيوسته فرياد مي كشند
من از نيرنگ بيزارم
تو هنوز
امروز
در تب تند ديروز
مي سوزي
و اينگونه ناخواسته
و شايد ندانسته
اكنون و آينده را
چراغي پر فروغ مي فروزي
كه بي صدا تكرار مي شود
و هرگز هم
تار نمي شود
آري
صدايت را مي شنوم
من از نيرنگ بيزارم
اگرچه خوابيده ام
اما
بيدارم

Comments

Anonymous said…
من از نيرنگ بيزارم
اگرچه خوابيده ام
اما
بيدارم


faghat soookot mikonam
addressam avaz shode
www.hanrira.blogfa.com

Popular posts from this blog

فریاد سکوت

بازی

جنگ و عروسك,ABBA