طلوع

طلوع ات خوش
اي آفتاب انديشه
حضور بي وقفه ام
در سايه سار سكوت
به انتظار تو بود
تو آمدي و اين شب نشين بي پناه را
تا ارتفاع نيلگون اميد
تا سلسله جبال آرزوهاي پي در پي
هدايت كردي
اگرچه كوله بارت
به بوي اندوه
آغشته بود
اما صداي تو
صداي گرم تو
در خواب من پيچيد
و دست سپيدت
با يك اشاره
به دور از انكار ستاره ها
بي گناه بودن رويايم را
ثابت كرد
تمام ترانه هاي من
نثار تو باد
بر من بتاب
اي طلوع هميشه
بر من بتاب

Comments

Popular posts from this blog

فریاد سکوت

بازی

جنگ و عروسك,ABBA