پنجره

من باز مي شوم
به روي تو
وپيش روي تو
پيش مي روم
تا تو
با تو انگار
آغاز مي شوم
تو مثل ترانه اي
و من تو را
به نامت كه مي خوانم
آواز مي شوم
تو دانه اي
تو را پرندگان
بوسه مي زنند
براي زندگي
و من تو را
به نام عشق
بر مي چينم
من با تو
پرواز مي شوم
تو مثل قصه اي
پري از خيال
نگاهم كه مي كني
من در نگاه تو
راز مي شوم
تو مثل غنچه اي
تردي و تازه اي
به گل كه مي رسي
ناز مي شوي
و من به بوي تو
به شوق ديدنت
و پيش روي تو
باز مي شوم

Comments

Sepid said…
باز هم هر دوشون قشنگ بودن...
:)
اما قبلی خیلی دلگیر بود
bamdad.m said…
مرسي دوست من.بعضي از حقايق تلخ و
دلگيراند،مگر نه
Anonymous said…
kheli latif bood.
BA}{AR said…
بامداد
خیلی قشنگ بود
bamdad.m said…
دوستان عزيز،از لطفتان ممنون.سعي ميكنم باز هم از اين كارهاي
لطيف چاپ بزنم

Popular posts from this blog

فریاد سکوت

بازی

جنگ و عروسك,ABBA